غدیر ، بهاى هر چه بهاران ، طراوت قطره قطره ى باران
عطر دل انگیز نعمت ولایت و موهبت هدایت مبارک باد . . .
دوست داشتم دیروز تبریک عید رو بذارم اما خب کمی دمق بودم ،گذاشتم برای امروز ... البته هنوزم دیر نشده هاااا ;)
عید غدیر ، ی چیز دیگه س و لازم بود حتما یه تبریک ویژه بذارم :-)
ب همین مناسبت هم از طرف محل کار بابام ی مسابقه گذاشتن و فقط هم ب سه نفر جایزه میدن ... باخودم میگم آخه کارخونه ب اون بزرگی و با اون همه کارمند و کارگر و اینا باید حداقل تعداد برنده ها رو 30 - 40 نفری میذاشتن ... تازه من کم هم حساب کردم ;)
میگم خداکنه بابام هم جزو برنده ها باشه آخه سوالاشو خودم ج دادم شاید ب این هوا ، ی چیزی هم ب من بماسه :-" والا
آخرشم نتونستم با سیستم اینجا کنار بیام و میخوام جولوپلاسم رو جم کنم ، برم پرشین ... دگه تصمیمی ه ک خیلی قبل تر ها بهش فکر کرده بودم ... دیروزم خونه هه رو خریدم و دیگه هیچی ;)
امیدوارم این حال و هوام و این روزگار دلم هم دچار تحول بشه و کمی برگردم ب معصومه ی 6 ماهه دوم سال 90
راستی گوشی م هم بردم درستش کردن ;) ی دوهفته ای میشه ...آخرشم خودم بردم . آخه خیلی ها وعده وعید بهم دادن ... در آخرم هیچی ، در حد حرف بودش ... هزینه ش هم 10 تومن شد برعکس چندجایی ک میگفتن 20 تومن یا حتی 30 تومن! دگه هر کی گوشیش خراب بشه آدرس میدم بره همینجا ;) خدا خیرش بده یک روز هم نشده تحویل داد :-)
فکر کنم دیگه موقشه با یه تک بیتی این پست رو هم فیصله بدم ;)
بریده باد زبانم که فاش نتوان گفت
ز جور دوست چه بر جان خسته می گذرد
ورزی
ز جور دوست چه بر جان خسته می گذرد
ورزی